ناجی زندگی؛ارمند
Armand the life saver
ناجی زندگی؛ارمند
Armand the life saverاز روزی که رفته ای...
زمین آنقدرها هم که فکر می کردم گرد نبود!
از روزی که رفته ای تا الان, باید حداقل دوبار از اینجا رد شده باشی!!!
من هم چنان برای تو نفس می کشم!
تمام زندگی ام را گذاشته ام تا انتهای هر کوچه بن بست دری به سوی نور بگشایم.
اگر به بن بست رسیدی صدایم کن!
من هم چنان برای تو نفس می کشم!!!
یادت این روزها مثل کنه به من چسبیده است!
یادت این روزها مثل کنه به من چسبیده است و گاهی مثل زالو و هر لحظه بی آن که بخواهم, وجودم را می مکد.
نمی دانم آیا سمی هست که یاد تو را از کشتزار دلم بخشکاند؟
کوه دماوند را برعکس می کنم!
کوه دماوند را برعکس می کنم!
تا ساعت شنی زمین دوباره به کار بیفتد!!
تمام زمان دنیا برای تو, فکرهایت را بکن!
عاشق ها که پیر نمی شوند!!!
من قبل از به دنیا آمدنت هم عاشقت بودم!!!
در این سرما دست هایت را "ها" می کنم...
تا بفهمی چه آتشی است در وجودم!
من قبل از به دنیا آمدنت هم...
عاشقت بودم!!!
مرزها را مدادها کشیده اند!
مرزها را مدادها کشیده اند!
و من روزی تمامشان را زیر پا خواهم گذاشت.
گویی انسان ها فراموش کرده اند که مداد, ساخته دست خودشان بوده است!!!
تنها من عاشق گرمای نگاه تو نیستم!
تنها من عاشق گرمای نگاه تو نیستم!
ببین...
پرنده ها هم به هر کجا که می روی کوچ می کنند!!!
من شاعرم و آه در بساط ندارم!
هر روز برای عشقم تضمین می خواهی!
من که شاعرم و آه در بساط ندارم!
سند خانه همسایه مان را قبول می کنی؟!!
ما که با هم این حرف ها را نداشتیم!
ما که با هم این حرف ها را نداشتیم!
می توانستی هر زمانی که می خواستی برگردی و قصه ای عاشقانه ببافی!!
برای هردویمان...
برای هردویمان کافی!
هیچ پاسخی نرسیده!!
از اولین و آخرین نامه ای که برایت نوشته ام هیچ پاسخی نرسیده!
ولی خوشحالم که برگشت نخورده!
حتما به دستت رسیده!!!
