دستانت حلقه می زنند به دور کمرم...!
این تنها (پرانتز) دوست داشتنی زندگی من است!!!!!!!
در آغوش خدا گریستم تا نوازشم کند...
پرسید:فرزندم پس آدمت کو؟؟
اشک هایم را پاک کردم و گفتم:
در آغوش حوای دیگریست............................................................!
از ما که گذشت...
ولی به دیگری موقتی بودنت را گوشزد کن!
تا از همان اول فکری به حال جای خالیت بکند..........!!!
از وقتی تو رفتی آینده هیچ وقت نیامد که هیچ!
گذشته هم هیچ وقت نگذشت...!
نبودنت را دارم با ساعت شنی اندازه میگیرم...
یک صحرا گذشت...
سرم را شاید گرم کنند دیگران!
اما وقتی او نیست؛هیچ کس دلم را گرم نمی کند........!!!!!!!!
سوت می کشد در هوا!
کابل تلفنی که می توانست زیباترین
عبارات جهان را از عاشقی به عاشقی
برساند....................
درخت ها مرا به یاد تو می اندازند!
آدم ها می آیند...
زیر سایه آرامش بخشت درد دل می کنند...
می گریند...و زخمی به یادگار به قلبت می نهند و می روند!!!!!!!!!!