ناجی زندگی؛ارمند

Armand the life saver

ناجی زندگی؛ارمند

Armand the life saver

تمام معلوم هایم مجهول اند!

معادله ی نبودنت را با کدامین راه می توان به جواب رساند؟ 

وقتی تمام معلوم هایم مجهول اند؟! 

 

رویای با تو بودن...

رویای با تو بودن را دیشب در خواب دیدم... 

آن قدر دست نیافتنی بودی که در همان خواب می دانستم رویایت رویایی بیش نیست...! 

 

خسته شده ام!!

هزار و یک هزار و دو هزار وسه... 

بیام؟ 

کاش حداقل می گفتی تا چند باید چشم بگذارم؟ 

خسته شده ام از زندگی با چشم های بسته... 

 

باور می کنم که دلت سرد شده...

آخ که خوب بلدی از کوه کاه بسازی! 

ولی سال هاست کوه ها باورشان شده که فرهادها مرده اند!! 

باور می کنم که دلت سرد شده... 

 

مرد می خواهد...

مرد می خواهد... 

خاطره ها را بدون اشک مرور کردن... 

 

به یاد داشته باش...

از خط خطی هایم ساده نگذر...! 

به یاد داشته باش... 

این دل نوشته ها را یک دل نوشته... 

 

naghmehsara.com71015.jpg

برای خودم مردی شده ام...

برای خودم مردی شده ام... 

بی صدا گریه می کنم این روزها در سکوت سرسخت دنیا... 

مواظبم باش... 

قلبم هنوز زنانه می تپد...!!! 

 

یک بار دیگر رویت می نویسم!

ای کاغذ سپید که همه ی دردهایم را به دوش می کشی... 

یک بار دیگر رویت می نویسم : بی نهایت دوستش دارم! 

 

زمستان است ولی...

زمستان است و من شنیده ام روزها کوتاه تر می شوند ولی... 

نمی دانم چرا دارند این روزها هی بلندتر می شوند بی تو! 

 

سیم خاردار!!!

اگر با دلت برادر باشی... 

سیم خاردار هم نمی تواند تو رابرنجاند...!